بايد جهت كاسته شدن از ميزان درد در حين عمل جراحي و بلافاصله پس از عمل جراحي تلاش كرد، زيرا باقي ماندن درد باعث ايجاد عوارض فيزيولوژيك شده و در نهايت باعث مزمن شدن درد خواهد شد.[۱۳]
درد يك فرايند كاملاً پويا بوده، به اين صورت كه در زماني كه محركهاي دردآور به صورت مداوم توسط سيستم احساس درد درك ميشود، مديريت درد سختتر خواهد شد يا درد از حالت حاد به حالت مداوم و مزمن تبديل خواهد شد. به همين دليل، پيشگيري و مديريت درد حاد، در نهايت باعث كاهش هر دو نوع درد حاد و مزمن در بيماران جراحي شده خواهد شد.
مديريت درد به دو صورت پيشگيرانه يا براساس تقاضا طبقهبندي شده است. در روش دوم يعني بر اساس تقاضا درمان به وسيله داروهاي مخدر يا داروهاي ضد التهاب غير استروئيدي يا هردو صورت ميگيرد. حتي ميتوان از روشهاي جديد، مانند استفاده از گاز دي نيتروژن مونوكسيد[۱۴] يا كتامين[۱۵] نيز استفاده كرد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۸:۰۲ توسط:مجيد موضوع:
بلاك عصبي مركزي روشي است كه در آن ماده بيحسكننده در اطراف طناب نخاعي براي ايجاد بيحسي در ناحيه شكم، لگن و اندامهاي تحتاني تزريق ميشود.
اين روش به سه شكل انجام ميشود:[۳]1611
اسپاينال (تزريق ماده بيحس كننده به فضاي زير عنكبوتيه)
اپيدورال (تزريق ماده بيحس كننده به فضاي ماقبل عنكبوتيه يعني فضاي اپيدورال)
كودال (تزريق ماده بيحس كننده به دم اسب (نخاع) يا انتهاي طناب نخاعي)
روش اسپاينال و اپيدورال دو روش رايج در بلاك عصبي مركزي ميباشند. در روش اسپاينال ماده بيحس كننده در دوز و حجم كم به يكباره در محل مورد نظر تزريق ميشود و همچنين شروع اثر در اين روش سريع بوده و باعث فلج عضلاني نيز ميشود يعني در طي روند اسپاينال بيمار قادر به حركت دادن اندامهاي بيحس نخواهد بود. اما در روش اپيدورال ماده بيحس كننده در دوز و حجم بيشتر از طريق يك كاتتر به داخل فضاي اپيدورال تزريق ميشود. روش اپيدورال تأثيري بر روي انقباض عضلات ندارد. بلاك عصبي مركزي باعت شل شدن ديواره شريانها و در نتيجه افت فشار خون شود. همچنين در صورتي كه موجب گشاد شدن وريدها شود افت فشار خون بيشتري به وجود خواهد آمد به دليل اينكه تقريباً ۷۵٪ حجم خون در وريدها وجود دارد. اين اثرات فيزيولوژيك زماني افزايش پيدا ميكند كه بلاك عصبي از پنجمين مهره سينهاي هم بالاتر رود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۷:۲۴ توسط:مجيد موضوع:
زماني كه داروي بيحسي موضعي در اطراف اعصاب بزرگ تزريق ميشود، باعث توقف انتقال تكانههاي عصبي در طول اعصاب خواهد شد و در نتيجه منطقهاي كه توسط اين عصب، عصب دهي ميشد بيحس خواهد شد. به اين روش بلاك عصبي ميگويند. به عنوان مثال بلاك عصب فك پايين در دندانپزشكي در مواقعي كه دندانپزشك قصد انجام روند درماني در دندانهاي فك پايين را دارد، به طور گسترده استفاده ميشود. براي كار بر روي اعصاب با قطر بزرگتر مانند بلاك عصبي ماهيچه اسكالن براي بيحسي اندام فوقاني يا بلاك ماهيچه سوئز بزرگ براي بيحسي اندام تحتاني، محل عصب و محل سوزن به وسيله سونوگرافي يا دستگاه محرك عصبي مشخص ميشود. استفاده از سونوگرافي باعث كاهش مخاطره موقعيتهاي پيچيده، افزايش كيفيت، افزايش عملكرد و زمان شروع سريعتر ميشود.[۱۱]
به دليل اينكه براي اثر و ايجاد بيحسي نياز به مقدار بالاي ماده بيحسكننده ميباشد، ميزان دوز حداكثر براي استفاده در نظر گرفته شده است. بلاك عصبي معمولاً براي جراحيهاي بزرگ مانند جراحي زانو، لگن و جراحي تعويض مفصل زانو استفاده ميشود كه در نهايت باعث كمتر شدن عوارض ميشود.[۱۲] عوارض عصبي در بلاك عصبي در مقايسه با بيحسي منطقهاي كمتر است
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۶:۵۶ توسط:مجيد موضوع:
بيحسي ارتشاحي:[يادداشت ۷] در اين روش مقدار كمي از ماده بيحس كننده به ناحيه كوچكي جهت متوقف كردن حس تزريق ميشود. (مانند ايجاد بيحسي براي بخيه يا بيحس كردن دندانها در دندانپزشكي) اين روش كاملاً سريع ميباشد.
بلاك عصبي محيطي:در اين روش ماده بيحس كننده در اطراف عصبي كه حس قسمتي از بدن را تأمين ميكند، تزريق ميشود. شروع اثر و مدت بيحسي در اين روش متنوع بوده و رابطه مستقيمي با داروهايي كه براي بيحسي استفاده ميشود دارد.
بلاك عصبي مركزي: در اين روش ماده بيحس كننده به صورت يكجا يا به صورت تزريق مداوم در اطراف اعصاب مركزي تزريق ميشود، مانند روش اسپاينال، اپيدورال يا كودال.
بيحسي سطحي: در اين روش از ماده بيحس كننده با فرمول خاصي كه توانايي عبور از غشا مخاطي يا پوست را دارد استفاده ميشود.
بيحسي تامسنت: در اين روش مقدار زيادي داروي بيحس كننده به زير ناحيه داخلي پوست جهت عمل جراحي كشيدن چربي تزريق ميشود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۶:۲۷ توسط:مجيد موضوع:
وقتي كه قرار است فقط قسمتي از بدن درد را احساس نكند يا ناحيهاي محدود بيحس شود از بيحسكننده موضعي استفاده ميشود. روشهاي مختلفي در بيحسي منطقهاي وجود دارد كه شامل تزريق ماده بيحس كننده داخل بافت مورد نظر، يا تزريق در عروقي كه آن منطقه را تغذيه ميكنند يا تزريق به اطراف تنه عصبي كه حس آن منطقه را تأمين ميكند، ميباشد. زماني كه ماده بيحس كننده به اطراف تنه عصبي تزريق ميشود، در اصطلاح آن را بلاك عصبي ميگويند، كه به دو نوع بلاك عصبي محيطي و بلاك عصبي مركزي تقسيم ميشود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۵:۴۳ توسط:مجيد موضوع:
اين فرايند براي بيمار اثرات خوابآوري، آرامبخشي، ضداضطراب، فراموشي، ضدتشنج و شلي عضلاني به صورت عصبي، مانند آنچه در خواب اتفاق ميافتد، را ايجاد ميكند. براي اينكه نمايي از آرامبخشي را بتوان شرح داد، ميتوان گفت در اين فرايند بيمار در حال خواب آلود و آرام بوده و تمام وقايع را فراموش خواهد كرد و اجازه خواهد داد تا روند درماني ناخوشايند كامل انجام شود. داروهاي اين دسته معمولاً بنزوديازپينها هستند كه به همراه يك داروي كاهنده درد نظير مخدر يا بيحسكننده موضعي استفاده ميشود، چراكه بنزوديازپينها به تنهايي اثرات ضددرد ندارند.[۹]
ساير داروهايي كه ميتوانند اثرات آرامبخشي ايجاد كنند عبارتند از پروپوفول، كتامين، تيوپنتال سديم و داروهاي بيهوشي استنشاقي. مزيت و تفاوت عمده بين اين روش و بيهوشي عمومي، عدم نياز به پشتيباني راه هوايي بيمار و تنفس بيمار توسط لولهگذاري تراشه و تنفسي مكانيكي است و همچنين اثرات كمتري بر روي سيستم قلب و عروق بيمار خواهد گذاشت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۵:۱۳ توسط:مجيد موضوع:
بيهوشي عمومي حالتي القا شده است كه در آن فرد با دريافت داروهايي حالت فراموشي، بيحسي، فلج عضلاني و القاي خواب را پيدا ميكند، كه تمامي اين حالات كنترل شده و قابل بازگشت است. در بيهوشي عمومي اين چهار وظيفه دنبال ميشود: (۱)بيمار به طور موقت، حتي هنگامي كه محرك درد وجود دارد، بيدار نشود؛ (۲) به ياد نياورد چه اتفاقي افتاده است؛ (۳) فراهم كردن راههايي ايمن و تنفس دادن به دليل فلج عضلات تنفسي انجام شود (به دليل از بين رفتن رفلكس بلع احتمال آسپيراسيون ريوي وجود دارد، بنابراين بيمار تحت لولهگذاري تراشه قرار ميگيرد)؛ (۴) حمايت قلبي-عروقي به دليل اثرات داروهاي بيهوشي فراهم شود.[۷]
بيهوشي عمومي در برابر آرامبخشي و بيحسي منطقهاي قرار دارد و داراي سه هدف عمده ميباشد: فلج كامل اندام، عدم هوشياري و از بين بردن استرس براي عمل جراحي.[۷]
در گذشته با استفاده از مواد بيهوشي به دو هدف اول دست پيدا ميكردند، كه باعث ميشد پزشكان جراح بتوانند اعمال ضروري را انجام دهند، اما بسياري از بيماران به دليل بالا رفتن فشار خون و ضربان قلب ناشي از عمل جراحي، فوت ميكردند. هاروي ويليام كوشينگ با تزريق ماده بيحسكنندهٔ موضعي قبل از عمل فتق نشان داد كه بايد درد و استرس ناشي از جراحي را از بين برد.[۳]30 اين مورد باعث شد كه داروهاي ديگر براي كاهش درد جراحي در كنار ساير داروهاي بيهوشي گسترش پيدا كند و به اين ترتيب از ميزان مرگ ناشي از عمل كاسته شود. رايجترين راه براي رسيدن به بيهوشي كامل، بيهوشي استنشاقي ميباشد. ميزان قدرت داروهاي بيهوشي با ميزان انحلال آنها در چربي در ارتباط است. داروهاي بيهوشي استنشاقي بر روي قسمتهاي مختلف سيستم عصبي مركزي اثر ميگذارند. به عنوان مثال اثرات شل كنندگي و فلج كنندگي داروهاي بيهوشي استنشاقي ناشي از اثر اين داروها بر طناب نخاعي است، در حالي كه اثرات فراموشي و خوابآوري ناشي از آرامبخشي هنگام بيهوشي ملايم، به دليل اثرات اين داروها بر روي مغز است
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۴:۴۱ توسط:مجيد موضوع:
بيهوشي به تنهايي يك راه انتخابي ويژه براي درمان نيست، يعني روند درماني محسوب نميشود، بلكه اين روش اجازه ميدهد روندهاي درماني ديگر مانند تشخيص، درمان بيماريهاي مزمن يا دردناك و بغرنج، بدون اينكه بيمار رنج ببرد، انجام شود. بهترين بيهوشي فرايندي است كه كمترين ريسك را براي بيمار داشته باشد و بهترين نتايج درماني را فراهم كند.[۳]1003
اولين مرحله در بيهوشي مشخص كردن ريسك بيهوشي قبل از جراحي با گرفتن شرح حال، آزمايشهاي پزشكي و تستهاي فيزيكي ميباشد. بررسي شرايط فيزيكي شخص قبل از عمل باعث كاهش ريسك بيهوشي ميشود. يك شرح حال خوب از بيمار، ميزان صحت تشخيص بيماري را در حدود ۵۶٪ برآورده ميسازد، در صورتي كه اگر شرح حال همراه با تستهاي فيزيكي باشد ميزان آن به ۷۳٪ افزايش پيدا خواهد كرد، حال آنكه آزمايش پزشكي فقط به ميزان ۳٪ به تشخيص كمك ميكند. به همين دليل بر روي گرفتن شرح حال و تستهاي فيزيكي قبل از بيهوشي تأكيد ميشود. ارزيابي و آمادهسازي نادرست بيمار قبل از عمل، علت اصلي ۱۱٪ از خطاهاي بيهوشي ميباشد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۴:۰۳ توسط:مجيد موضوع:
اصطلاح بيهوشي (به انگليسي: Anesthesia) اولين بار در سال ۱۸۴۶ ميلادي توسط اليور وندل هلمز[يادداشت ۲] بر مبناي منشأ يوناني آن، يعني «بدون حس»، به ويليام مورتون[يادداشت ۳] پيشنهاد شد. البته، با توجه به اينكه برخي حواس اوليه حتي در بيهوشي عميق هم باقي ميمانند، مناسب تر است كه بيهوشي را يك وضعيت بيحركتي بدون درك فرض كنيم.[۱] به عبارت سادهتر بيهوشي از دست دادن حس درد يا آگاهي در يك عمل جراحي است. بيهوشي داراي اقسام موضعي، منطقهاي يا به طور عمومي است و بسته به نوع عمل و شرايط سلامت فرد ممكن است متفاوت داشته باشد.[۲]
مفاهيم بيهوشي و فراموشي، با مفهوم خودآگاهي گره خورده است. به همين صورت، فرد ميتواند در طول بيهوشي، رؤيا (حالتي از خودآگاهي ذهني) ببيند و بدون وجود هيچ نشانهاي، از فرايند بيهوشي و اتفاقات رخ داده هنگام عمل، آگاهي داشته باشد. برآورد شده است كه حدود ۲۲ درصد از افراد، طي بيهوشي عمومي، خواب ميبينند و ۱ يا ۲ نمونه از هزار نفر، دچار آگاهي از بيهوشي ميشوند.[۳]253
بيهوشي در اتاق عمل سه هدف عمده دارد كه شامل موارد ذيل است:[۳]
ناهشياري (از دست دادن هوشياري و حافظه به صورت موقت)
بيدردي (از دست دادن حس درد)
شلي عضلاني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۳:۲۶ توسط:مجيد موضوع:
بيهوشي در پزشكي و دندانپزشكي حالت القاء شدهاي است كه در آن، فرد بهصورت ارادي و غيرارادي كنترلي بر قسمتي از جسم يا تمام جسم و محيط فيزيكي خود ندارد و به طور موقت ميتواند موجب بيدردي، فلج موضعي و حتي فراموشي شود. اين روند موجب تضعيف يا سركوب برگشتپذير دستگاه عصبي مركزي شده كه باعث از بين رفتن احساس و واكنش به محركهاي بيروني ميشود. فراموشي و از بين بردن هوشياري دو جنبهٔ مهم حالت بيهوشي هستند.
بيهوشي در پزشكي در اعمال جراحي و دندانپزشكي به كار ميرود و يك يا چند حالت زير را فراهم ميكند:
۱- بيدردي (شامل كاهش يا جلوگيري از احساس درد) ۲- فلج عضلاني ۳- فراموشي (فراموشي حافظه) ۴- از بين بردن هوشياري.
بيهوشي به سه شكل امكانپذير است: ۱- بيهوشي عمومي فرايندي است كه در آن فعاليت دستگاه عصبي مركزي به صورت كامل متوقف شده و در نتيجه بيمار بيهوش ميشود. ۲- آرامبخشي[يادداشت ۱] نوعي از بيهوشي است كه در آن فرد به صورت كامل بيهوش نيست. در اين روش انتقال تكانههاي عصبي بين قشر مغز و دستگاه كنارهاي متوقف ميشود كه سبب حالت آرامبخشي ميشود و حافظهٔ بلندمدت را مختل ميكند. ۳- بيحسي منطقهاي كه در آن انتقال تكانههاي عصبي از طريق سيستم عصبي بين بافت هدف و طناب نخاعي متوقف ميشود كه باعث از بين رفتن حس در بافت هدف ميشود و بيمار كاملاً هوشيار است.
براي آغاز روند درمان و شروع بيهوشي، متخصص بيهوشي تعداد و ميزان داروي بيهوشي و نوع بيهوشي را انتخاب ميكند كه بسته به نوع جراحي و شرايط بيمار متفاوت است.
بيمار دقايقي پس از اتمام فرايند بيهوشي به هوش ميآيد و پس از آن به ريكاوري منتقل شده و پس از چنددقيقه تا چندساعت حواسش را بازمييابد. گاه بيمار دچار اختلال ادراك بلندمدت پس از عمل ميشود و روانآشفتگي او ممكن است هفتهها يا ماهها به طول انجامد. اين حالت در سالمندان و بيماراني كه تحت عمل جراحي قلب قرار ميگيرند شايعتر است. خطرات بيهوشي شامل خطرات با ريسك بالا مانند مرگ، سكته قلبي و آمبولي ريه و خطراتي با ريسك كمتر از جمله تهوع و استفراغ بعد از عمل و اقامت طولاني مدت در بيمارستان است. احتمال وقوع اينها به عواملي چون شرايط بيمار، پيچيدگي عمل جراحي و نوع بيهوشي بستگي دارد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۱۵ آذر ۱۳۹۶ساعت:
۱۰:۱۲:۵۷ توسط:مجيد موضوع: